×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

از فرش تا عرش

ازمحبت خار ها گل می شود

× ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
×

آدرس وبلاگ من

725hekmat.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/hekmat2930

غم غربت :ازمجموعه شعر من

غم غربت
خداوندا سحر شد سوز و درد و غم فراز آمد
جهان از سوز ک دیوانه در سوز و گداز آمد
ز چاک سینه ام چون غنچه خونین الاله
دل دیوانه ام سر زد به نجوم و نیاز آمد
زمین و آسمان پر شد ز اندوه و غم غربت
دل محمودیم امشب به دیدار ایاز آمد
ز توبه آنچنان خون ندامت شد روان از دل
که جان بر لب رسید اما محبت چاره ساز آمد
ز شط خون برون شد قطره های خون و خونابه
چو در سجاده ای خونین سری اندر نماز آمد
تو را شکر ای مه خوبان که بعد از آن عتاب سخت
عروس آرزو هایم به لبخند و به ناز آمد
قسم بر آه و اشک و سوز امشب ای خدای من
ببخشا (حکمت )مضطر که از میخانه باز آمد
سروده شده در مورخه18/1/1376
پنجشنبه 2 دی 1389 - 9:25:17 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم